۵۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

عکس / یک روز خیلی معمولی در آبادان

عکس / یک روز خیلی معمولی در آبادان اینجا آبادان ساعت 5 عصر بازگشت جاسم پس از 6 ساعت قواصی بدون اکسیژن ! امروز هم بدترین صیدش بوده ! یه کوسه کوچولو گرفته !!! چهره شرمندش هم گویای این موضوعه !
۲۷ مرداد ۹۲ ، ۱۵:۱۱ ۰ نظر
محمدمهدی ظهیری فرح

مراحل شستن هواپیما

مراحل شستن هواپیما                 اما در ایران . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
۲۷ مرداد ۹۲ ، ۰۵:۴۰ ۰ نظر
محمدمهدی ظهیری فرح

من و پشه 6 ماه پیش ! ( طنز زیبا )

یه پشه اومده بود تو اتاقم اومدم بزنم تو سرش تا صدا سگ بده تا منو دید گریه اش گرفت بهم گفت این رسم مهمون نوازی نیست من 6 ماه نبودم فکر کردم دم در برام میخوای گاوی گوسقندی چیزی بکشی توی بی معرفت حتی یه پارچه هم نصب نکردی دستاشو باز کرد و منو بغل کرد گفت دلتنگت بودم رفیق بهش گفتم بیا یه خورده دم گوشم ویز ویز کن... اصلا صداش مثل لالایی دلنشین بود الانم چایی و شیرینی و آجیلشو خورده و تخت خوابیده بیچاره حق داشت خسته راه بود فردا قراره از خاطرات 6 ماه گذشتش برام بگه...
۲۷ مرداد ۹۲ ، ۰۵:۳۶ ۰ نظر
محمدمهدی ظهیری فرح

کافی‌ نت ها بعد از اجرای قانون جدید / کاریکاتور

کافی‌ نت ها بعد از اجرای قانون جدید
۲۷ مرداد ۹۲ ، ۰۵:۳۵ ۰ نظر
محمدمهدی ظهیری فرح

علت قبول نشدن در کنکور ؟!

چرا که سال فقط 365 روز است. در حالی که: 1) سال 52 جمعه داریم و میدانید که جمعه ها فقط برای استراحت است به این ترتیب 313 روز باقی میماند. 2) حداقل 50 روز مربوط به تعطیلات تابستانی است که به دلیل گرمای هوا مطالعه ی دقیق برای یک فرد نرمال مشکل است. بنابراین 263 روز دیگر باقی میماند. 3) در هر روز 8 ساعت خواب برای بدن لازم است که جمعا" 122 روز میشود. بنابراین 141 روز باقی میماند. 4) اما سلامتی جسم و روح روزانه 1 ساعت تفریح را میطلبد که جمعا" 15 روز میشود. پس 126 در روز باقی میماند. 5) طبیعتا" 2 ساعت در روز برای خوردن غذا لازم است که در کل 30 روز میشود. پس 96 روز باقی میماند. 6) 1 ساعت در روز برای گفتگو و تبادل افکار به صورت تلفنی لازم است. چرا که انسان موجودی اجتماعی است. این خود 15 روز است. پس 81 روز باقی میماند. 7) روزهای امتحان 35 روز از سال را به خود اختصاص میدهند. پس 46 روز باقی میماند. 8) تعطیلات نوروز و اعیاد مختلف دست کم 30 روز در سال هستند. پس 16 روز باقی میماند. 9) در سال شما 10 روز را به بازی میگذرانید. پس 6 روز باقی میماند. 10) در سال حداقل 3 روز به بیماری طی میشود و 3 روز دیگر باقی است . 11) سینما رفتن و سایر امور شخصی هم 2 روز را در بر میگیرند. پس 1 روز باقی میماند. 12) 1 روز باقی مانده همان روز تولد شماست. چگونه میتوان در آن روز درس خواند؟!!
۲۷ مرداد ۹۲ ، ۰۵:۲۸ ۰ نظر
محمدمهدی ظهیری فرح

توصیه به خانم های جوان

* اگر دوست دارید وقتى به خانه میآیید ؛ یکى دور و برتان بچرخد و خودش را برایتان لوس بکند و نشان بدهد که از دیدن شما واقعا خوشحال است... * اگر دوست دارید وقتى غذا مى پزید ؛ یکى باشد که هر چه جلویش بگذارید با علاقه بخورد و هیچوقت هم نگوید که دستپخت مامان جانش بهتر از دستپخت شماست... * اگر دوست دارید کسی را داشته باشید که همیشه ی خدا برای بیرون رفتن از خانه حاضر یراق باشد و هر روز و هر ساعتى که شما بخواهید همراه شما به کوچه و خیابان بیاید... * اگر دوست دارید کسی را داشته باشید که هیچوقت کانال های تلویزیون را به میل خودش عوض نکند و به فوتبال هم علاقه اى نداشته باشد ؛ اما همپای شما تا بوق شب پای تلویزیون بنشیند و فیلم هاى رمانتیک تماشا کند... * اگر کسى را میخواهید که هیچوقت بهانه های الکى نمى تراشد و از شما ایراد های بنى اسراییلى نمى گیرد... * اگر کسى را میخواهید که برایش اهمیت ندارد که شما زشت اید یا زیبا ؛ چاق اید یا لاغر ؛ پیرید یا جوان... * اگر کسى را مى خواهید که همواره به حرف های شما گوش میدهد و بدون قید و شرط دوست تان دارد... توصیه میکنم که یک سگ بخرید !
۲۷ مرداد ۹۲ ، ۰۵:۲۷ ۰ نظر
محمدمهدی ظهیری فرح

ساعت مایکروسافت

بیل گیتس میمیره و میره تو آسمون پیش فرشته‌ها. فرشته‌ها میگن ما فعلا وقت نداریم یک 3-4 ساعتی توی اون اتاق منتظرباش تا به کارهات رسیدگی بشه. بیل گیتس میره تو اتاق و میبینه در و دیوار اتاق پر از ساعته. زیر هر ساعتی هم اسم یک شرکت نوشته شده ساعتها هم همه با هم همزمان کار نمیکنن و هر کدومشون سرعت بخصوصی دارن.   خلاصه کنجکاو میشه و میگرده قسمت شرکتهای کامپیوتری رو پیدا میکنه: آی‌بی‌ام، اپل، او‌اس‌2، خلاصه همه شرکتها اونجا ساعت دارن الا ماکروسافت. خیلی بهش بر میخوره . وقتی فرشته‌ها بر میگردن میگه اول جریان این ساعتها رو بگین :   اونا میگن در ازای خرابیهایی که برنامه‌ها و عملکرد شرکتها برای مشتریها بوجود بیارن، ساعت مربوط به شرکت یک ثانیه میره جلو.   بیل گیتس خوشحال میشه و با غرور میگه: پس واقعا جای تعجب نیست که شرکت من اینجا ساعت نداره.   فرشته‌ها میخندند و میگن: آقای گیتس، ساعت میکروسافت رو ما 25 ساله تو بهشت به جای پنکه ازش استفاده میکنیم.
۲۷ مرداد ۹۲ ، ۰۵:۲۳ ۰ نظر
محمدمهدی ظهیری فرح

پـسـر مـن واقـعـا ..... ^_^

مـرد مـسـنـی بـه هـمـراه پـسـر 25 سـالـه اش در قـطـار نـشـسـتـه بـود. در حـالی کـه مـسـافـران در صـنـدلـیـهـای خـود نـشـسـتـه بـودنـد، قـطـار شـروع بـه حـرکـت کـرد. بـه مـحـض شـروع حـرکـت قـطـار ، پـسـر 25 سـالـه کـه کـنـار پـنـجـره نـشـسـتـه بـود پـر از شـور و هـیـجـان شـد. دسـتـش را از پـنـجـره بـیـرون بـرد و در حـالـی کـه هـوای در حـال حـرکـت را بـا لـذت لـمـس مـیـکـرد،فـریـاد زد : "پـدر نـگـاه کـن درخـتـهـا حـرکـت مـی کـنـنـد. " مـرد مـسـن بـا لـبـخـنـدی هـیـجـان پـسـرش را تـحـسـیـن کرد.کـنـار مـرد جـوان، زوج جـوانـی نـشـسـتـه بـودنـد کـه حـرفـهـای پـدر و پـسـر را مـیـشـنـیـدنـد و از حـرکـات پـسـر جـوان کـه مـانـنـد یـک بـچـه 5 سـالـه رفـتـار مـیـکـرد، مـتـعـجـب شـده بـودنـد. نـاگـهـان پـسـر دوبـاره فـریـاد زد : " پـدر نـگـاه کـن دریـاچـه، حـیـوانـات و ابـرهـا بـا قـطـار حـرکـت مـیـکـنـنـد." زوج جـوان پـسـر را بـا دلـسـوزی نـگـاه مـیـکـردنـد. بـاران شـروع شـد چـنـد قـطـره روی دسـت مـرد جـوان چـکـیـد. او بـا لـذت آن را لـمـس کـرد و چـشـمـهـایــش را بـسـت و دوبـاره فـریـاد زد :" پـدر نـگـاه کـن بـاران مـی بـارد، آب روی دسـتِ مـن چـکـیـد. "زوج جـوان دیـگـر طـاقـت نـیـاورنـد و از مـرد مـسـن پـرسـیـدنـد:"پـسـر شـمـا امـروز بـرای اولـیـن بـار است کـه بـیـنـایـیـش را بـه دسـت آورده و مـیـتـواند بـبـیـنـد؟؟؟ "مرد مـسـن پـاسـخ داد:" ایـن کـه میـگی مـال تـوی داسـتـان بـود... پـسـر مـن واقـعـا اُســکُــلــه ^_^
۲۷ مرداد ۹۲ ، ۰۵:۲۱ ۰ نظر
محمدمهدی ظهیری فرح

دزد و مرد بانمک !

مرﺩﯼ ﺑﺎ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﯾﮏ ﺑﺎﻧﮏ ﺷﺪ ﻭ ﺗﻘﺎﺿﺎﯼ ﭘﻮﻝ ﮐﺮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﻮﻟﻬﺎﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﮐﺮﺩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺑﺎﻧﮏ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺁﯾﺎ ﺷﻤﺎ ﺩﯾﺪﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻧﮏ ﺩﺯﺩﯼ ﮐﻨﻢ ؟ ﻣﺮﺩ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ : ﺑﻠﻪ ﻗﺮﺑﺎﻥ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻡ ﺳﭙﺲ ﺩﺯﺩ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺷﻘﯿﻘﻪ ﻣﺮﺩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﻭﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺎ ﮐﺸﺖ ! ﺍﻭ ﻣﺠﺪﺩﺍ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺯﻭﺟﯽ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺍﻭ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺁﯾﺎ ﺷﻤﺎ ﺩﯾﺪﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻧﮏ ﺩﺯﺩﯼ ﮐﻨﻢ ؟؟ ﻣﺮﺩ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ : ﻧﻪ ﻗﺮﺑﺎﻥ .. ﻣﻦ ﻧﺪﯾﺪﻡ ، ﺍﻣﺎ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺩﯾﺪ ﺩﺯﺩ ﻣـَﺮﺩ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎﻧﻤﮑﻪ............. با نمکی در همه جاها جواب نمیده هاااااااااااااااااااااا
۲۷ مرداد ۹۲ ، ۰۵:۱۷ ۰ نظر
محمدمهدی ظهیری فرح

تماس های تلفنی یک دانشجو

تماس های تلفنی یک دانشجو     تماس های تلفنی یک دانشجو   دانشجوترم اول(ترم جو گیری): الو سلام مامانی.منم هوشنگ.وای مامانی نمی دونی چقدر اینجا خوبه. دانشگاه فضای خیلی نازیه.وای خدا خوابگاه رو بگو.وقتی فکر می کنم امشب روی تختی می خوابم که قبل از من یه عالمه از نخبه ها و دانشمندای این مملکت توش خوابیدن - و جرقه اکتشافات علمی از همین مکان به سرشون زده - تنم مور مور میشه..راستی اینجا تو خوابگاه یه بوی مخصوصی میاد که شبیه بوی خونه اصغر شیره ای همسایه بغلیمونه.دانشجوهای سال های بالاتر میگن این بوی علم و دانشه! لامسب اینقدر بوی علم و دانش توی فضا شدیده که آدم مدهوش میشه!!! پریشب یکی از بچه ها به خاطر Over Dose از دانش رفت بخش مسمویت بیمارستان!دانشجوترم 2(ترم عاشق شدگی): آه ای مریم.ای عشق من.همه زندگی من.می خواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه بیفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرایی کنی.میخواهمت با تمام وجود عزیزم.همه پول و سرمایه من متعلق به توست.بدون تو این دنیا رو نمی خوام.کی میشه این درس من تموم شه تا بیام بات ازدواج کنم...امروز یک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و داشتم رخ زیبایت را که همچون پروانه ای در کلاس میدرخشیدی تماشا می کردم.دانشجوترم 3(ترم افسردگی): الو مامان سلام.مریم منو ول کرد و گذاشت رفت! مامان جون افسرده شدم اولین عشقم بود دارم میمیرم از غصه .ای خدا بیا منو بکش راحتم کن.مامان من این زندگی رو نمی خوام.دانشجوترم 4(ترم زرنگ شدگی): الو سلام مهشید جون خوبی عزیزم؟منم پژمان! کجایی نفس؟ نیستی؟دلم تنگ شده واست گنجشک کوچولوی من.بیا ببینمت قربونت برم...مهشید جون من پشت خطی دارم .مامانمه.بعداً بت زنگ میزنم.   الو به به سلام چطوری ندا جون؟آره بابا داشتم با مامانم صحبت می کردم.. پیرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوی من حالت خوبه؟ به خدا منم دلم یه ذره شده واست.باشه عزیزم فردا ساعت 11 پارک پشت دانشکده دارو.  ترم5 (ترم مشروطه گی): الو سلام استاد! قربون بچه ات دارم مشروط میشم.2 نمره بم بده.به خدا دیشب بابابم سکته کرد . مرد. مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آی سی یو بستریه. منم ضربه روحی خوردم دچار فراموشی شدم اصلاً شما رو هم یادم نمیاد ....قول میدم جبران کنم.... دانشجوترم 6(ترم ولخرجیدگی) :   الو مامان من خونه می خوام ! راستی اون 50 تومنی که 3 روز پیش فرستادی تموم شد.دوباره بفرست.خرج پروژه ام شد!!!دانشجوترم7 (ترم پاتوقیده گی): سلام داش مصی! حاجی دمت گرم امشب بساز ما رو .از اون پنیر شیرازیای ردیف بیار که مهمون دارم. 3 صوت هم آیس بیار می خوایم فضا پیمایی کنیم.نوکرتم.آقایی  دانشجوترم8 (ترم فارغ التحصیلگی): الو سلام خانم.واسه این آگهی که توی روزنامه دادید تماس گرفتم.فرموده بودید آبدارچی با مدرک لیسانس و روابط عمومی بالا
۲۵ مرداد ۹۲ ، ۰۹:۲۳ ۰ نظر
محمدمهدی ظهیری فرح