خدای خوب منپرنده را پر پرواز دادی/انسان را شوق پروازشوقی ک هیچگاه تمامی نداردخدای تمامی منسالهاست بال گشوده ام/بارها افتاده ام و برخواسته امچ بسیار افتادنم و چ اندک پروازم بوده/زیرا که هنوز سقف شیشه ای گناه مرا حتی به لذت پرواز در ابی بیکرانت نرسانیدهبه هر سو مینگرم تویی /تمام خلقت تو در نگاه من است...اما....من چ کرده ام...جز ناسپاسیخدای زیباییهای منشوق پرواز زیاد است و رحمت تو بیکران و کوچکی من فراوانبالهایم نه از پر است و نه از سیم و زر بالهای من رنگ خاک و بوی خاکی تحسین خدایی تو را دارندبالهای من نسیم تحسین تو را داردبالهایی ک اوج لمس نورانیت و هم نفسی تو را لایق است و...اما چ سود ک خطاکارم و نمیدانم چ بزرگی به من عطا کرده ایافسوس ک مثل منی داری...مغروز...پر از گناه...و کوچک بینخدای خوبی ها...تو تمامی منی...دوستت دارم...تاج بندگی من