مرد دستفروش مشغول فروش آلوچه بود. مرد زیرکی نزد او آمد و از او پرسید: «آیا میتوانم یک عدد از آلوچههایت بخورم؟»فروشنده جواب داد: «خواهش میکنم، یک عدد که قابلی ندارد، بفرمایید»مرد زیرک بعد از خوردن یک عدد آلوچه باز درخواست آلوچه دیگری کرد و مرد فروشنده باز به او اجازه داد که یک آلوچه ناقابل دیگر بردارد.وقتی مرد زیرک برای بار سوم درخواست قبلی را تکرار کرد، مرد فروشنده متوجه نیرگ مرد زیرک شد و به او گفت که این دیگر آخرین آلوچهای است که به او میدهد و الا اگر به همین ترتیب پیش برود جمع آلوچههای ناقابل مقدار قابل توجهی خواهد شد.شگردی که مرد زیرک برای تاراج سرمایه مرد فروشنده به کار برد، همان است که شیطان در مورد ما انسانها به کار میبرد.هر بار که در معرض گناهی قرار میگیریم و وسوسه میشویم، شیطان سراغمان میآید و به ما وعده میدهد که «همین یک بار است» یا «یک بار که هزار بار نمیشود» و هر بار همین وعده را با جدیت مطرح میکند تا هر بار مثل دفعات گذشته(!!) قانع شویم که همین یک بار است!!!و در این بین تنها سادهلوحها هستند که حرف شیطان را باور میکنند و به این ترتیب گام به گام شیطان را همراهی میکنند«و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین» شیطان را گام به گام تبعیت نکنید که او دشمن آشکار شما است. (بقره- 168)راه مقابله با این شگرد شیطان این است که همین شگرد را علیه خودش به کار ببریم.کافی است هر بار که در معرض گناهی قرار میگیریم، با خودمان بگوییم «همین یکبار را گناه نمیکنم، فقط همین یک بار» کافی است هر بار این شگرد را به کار بریم، همانند شیطان!!!به این ترتیب برای مقابله با شیطان کافی است مثل شیطان شویم.به همین سادگی!
۹۲/۱۰/۰۵
محمدمهدی ظهیری فرح