یکی را گرفتند در پارتیرهایش نمودند با پارتی!سه روز دگر باز شد بازداشتعمویش رسید و وثیقه گذاشتدوهفته دگر داد تشکیل «تور»در آن تورِ علمی(!) اُناث و ذُکور!همانروز شد جلب در خانه-باغبه همراه سی-چل نفر هم‌اَیاغ!پژوهندگانِ صفاجویِ «تور»فتادند این دفعه ناگه به تور!تمامی سبک‌جامه و خسته تنشدند از برِ نارون توی «وَن»(!)شد این بار قصه ز لونی دگرنشد لابیِ آن پسر  کارگرنبود از «قضا»یش گریز و گزیربه ناگاه شد سوژه‌ای دلپذیردو صدبرگ پر کرد با چشم تراز او دیده‌بان حقوق بشر!یکی داد او را «مبارز» لقبیکی خواند او را:«عدالت طلب»دو‌خط نامه کردند از او علَمبخواندند او را :«چریکِ قلم»(!)یکی بهر او شعر خواند از فراقیکی تیتر زد:«مرگ بر اختناق!»زندندش دو «کمپین»  در «فیس بوک»مضامین بسیار کردند کوکیکی توی‌ چت‌های آی.آر.سی!یکی توی بی‌بی‌سیِ فارسی!ورا «قهرمان» خواند «شیمون پرز»«اوباما»ش :«دانشجوی معترض!»چنینش فلک بانیِ ‌خیر شدبسی «لایک» خورد و بسی «شِیر» شد!ای انسان درون تو کلّی هنرولیکن از آنها خودت بی‌خبرفلک در تو گیرم نهانش کندکسی بایدت تا عیانش کندمکن اینقدَر منفعل، قوّه رارها ساز  نیروی بالقوّه را!بشر چیست؟گنجینۀ رازهاپی کشف آن، قهرمان‌سازها!