امروز رفتم اداره پست خیلی هم عجله داشتم به اولین باجه که رسیدم گفتم:آقا ببخشید,"پشت پیستاژ!!!" کجاست؟بنده خدا خیلی عادی گفت:کجا بهت آدرس دادن؟_:نمیدونم,اداره شماست از من میپرسی؟_:آخه من باید بدونم "پیست...اژ" کجاست که بگم "پشتش"کجاست!!(بیچاره فکر کرد دارم آدرس می پرسم و "پیستاژ" هم اسم جاییه)_:شما نمیدونی قسمت "پیشتاز"کجاست؟_:تو میخوای بری "پشت" "پیشتاز" چکار کنی؟اونجا کسی رو راه نمیدن!_:آقای محترم من "پشت" جایی نمیخوام برم,میخوام برم"پشت پیستاژ"...یارو که دیگه کلافه شده بود بلند شد گفت:چی میگی بابا تو؟!!"پشت" کجا میخوای بری؟!!منم شاکی گفتم:میخوام این لامصب رو با پست اکسپرس بفرستمیارو یه سه ثانیه ای تو چشای من نگاه کرد......دیگه نتونست جلو خودش رو بگیره,افتاده بود کف زمین عین سوسک برعکس شده از خنده دست و پا میزد!!!منم هم خندم گرفته بود هم مثه این بچه ها که تازه زبون باز میکنن و نمیتونن منظورشون رو برسونن عصبی شده بودمرفتم پیدا کردم این خراب شده کذایی رو کارم رو انجام دادم دارم میرم بیرون,یارو منو دید دوباره زد زیر خنده,صدام کرد گفت بیا جلو,رفتم جلو آروم میگه:جون مادرت یه بار دیگه بگو "پست پیشتاز"!!!!منم یه نفس عمیق کشیدم,تمرکز کردم,با یه مکث طولانی گفتم.............: "پشت پیستاژ"!!!!!از زور ناتوانی میخواستم گریه کنم!!!بماند که اون بنده خدا چه حالی داشت دیگه!
۰۳ دی ۹۲ ، ۰۷:۲۸
محمدمهدی ظهیری فرح
[http://www.aparat.com/v/8QIZE]
۰۲ دی ۹۲ ، ۱۸:۳۰
محمدمهدی ظهیری فرح
همیشه نه، ولی گاهی میان بودن و خواستن فاصله می افتد،...بعضی وقتها هست که کسی را با تمام وجود می خواهی ولینباید کنارش باشی...
۰۲ دی ۹۲ ، ۰۸:۱۶
محمدمهدی ظهیری فرح
روزی خانم خوش لباسی وارد کتابخانه شد و به کتابدار گفت: عزیز، چگونه می توان عضو کتابخانه شد؟کتابدار گفت: هیچی فقط اگر اهل مطالعه باشی باید...خانم عجولانه پرید وسط حرفش و گفت: وا چه حرفا من اهل پایتختم پس نمی توانم عضو شوم؟؟!!!
۳۰ آذر ۹۲ ، ۰۶:۵۰
محمدمهدی ظهیری فرح
از کتابداری میپرسن که کتابخانه رویایی تو چه سبکی داره؟کتابدار: والله سال هاست که در همه رویاهایم در حال سفر به کشورهای خارجیم!چشم ان شاءالله اون رویام تحقق پیدا کنه برم اونور آب حتمأ سعی میکنم که از کتابخونه هاشون حسابی بازدید کنم، اگه برگشتم سر فرصت با آب و تاب جواب میدم!!!
۲۹ آذر ۹۲ ، ۱۷:۵۰
محمدمهدی ظهیری فرح
بالاخره پس از کلی انتظار جیره غیرنقدی کتابداران اعلام شد:1- یک حلب 16 کیلویی چسب چوب2- صد عنوان کتاب راه های پولدار شدن3- کارت پنج ساله عضویت رایگان کتابخانه های عمومی سیدنی، لندن، کنگره آمریکا4- دیدار و گفتگوی مجازی با رانگاناتان5- صدور مجوز گرفتن عکس تکی با فرمانداران و شهرداران!!!!!
۲۹ آذر ۹۲ ، ۱۷:۴۰
محمدمهدی ظهیری فرح
از کتابداری میپرسن: چه شباهتی بین جیب تو و جیب کتاب است؟کتابدار پاسخ میده: اول اینکه محتویات هر دو جیب، کارت شناساییه دوم اینکه هر کی داخلشون پول پیدا کنه از تعجب شاخ درمیاره!!!
۲۹ آذر ۹۲ ، ۱۷:۳۶
محمدمهدی ظهیری فرح
۲۹ آذر ۹۲ ، ۰۷:۵۶
محمدمهدی ظهیری فرح
۲۸ آذر ۹۲ ، ۱۲:۵۲
محمدمهدی ظهیری فرح
نزدیک ترین معنای »استاد خسته نباشید« کدام است؟
۲۷ آذر ۹۲ ، ۱۲:۴۹
محمدمهدی ظهیری فرح