رویانیان خطاب به حاجی فتل: بخوابونم دهنت؟ما اگر پورشه داشتیم حتما
میدادیم آقای فتح الله زاده یه بوق باهاش بزنه ولی استقلالی ها اینقدر
مرام ندارن که لکسوزشونو بدن بچه های ما که سه ساله حقوق نگرفتن، یه دور
باهاش بزنن. یا حداقل یه عکس یادگاری باهاش بگیرن.
۲۰ تیر ۹۲ ، ۰۸:۲۹
محمدمهدی ظهیری فرح
خدای باورهای منمعبود جان و روح و تمامی منمرا ببخشای به خاطر تمام کودکی هایم/به خاطر خودت مرا ببخشهر روز صبح و شام در آغوش مهر تو نفس میکشم /ولی افسوسکودکی من هیچگاه تمامی نداردمیدانی چرا؟چون پدری مهربان چون تو خطاهای مرا میبخشد و والی امری چون تو محافظ و پشتیبان من استچ تشنگی عجیبی ست از تو گفتن /مرا هر روز حریص تر به وجود نورانی تو میکند این همه کرامت توچ شیرین است از تو نوشتن و از تو گفتن و من چ مشتاقانه مینویسم از ذات اقدس تو ک این همه مهر به تو همه از رحمانیت و خدایی بی اندازه توستنمیدانم چ بنویسم فقط میخواهم از تو بنویسم تمامی منبدون تو دنیا و اهل آن برای من چ سود !وای بر من ک حق بندگی تو را ادا نکرده ام...این بغض ..این اشکها...این لرزش دست نشان بزرگی تو و خطای بی اندازه من دارد.چگونه نگریم و هراسان نباشم از این همه معجزه و راز آفرینش تو ک مینگرم و باز سر به هوا به دنبال ارزوهای پوچ خویش میگردممرا جز تو داشتن چ سود...خدای من...عشق من...دل من فقط خانه توست
۱۲ تیر ۹۲ ، ۰۷:۵۶
محمدمهدی ظهیری فرح
خدای نفس ها و یادها و قلب منتو را سپاس بخاطر تمام عظمتی ک در من قرار داده ایبه خود ک مینگرم سراسر تویی/با تمام زیبایی نور توخدای زیبایی و وجودجز یاد تو و ذکر تو چ بگویم ک قاصرم از بیان تمام زیبایی ها و نورهاخدای من...نور منچ الماس نشان تراشیده ای قلب آدمی رانگین یاد توست ک میدرخشد بر اینالماس خاکیجواهر فروشی کالبد جسمانی و روحانی من خوش سازنده ای دارد...خوش تراشنده ای...سلطان من....خدای منتراشه های محبت و بخشش بی کران تو مرا به آسمان سراسر نور تو رهنمون میکندالماس وجود من به قاصدک فضل تو تکیه داده ک به زلال کبریایی تو رسیدهمحبوب تمام نفس های من...تاج بندگی من
۱۲ تیر ۹۲ ، ۰۷:۵۵
محمدمهدی ظهیری فرح
وقتی به ستاره ها نگاه میکنم میگم انگار مشتم به اندازه ی ستارست/میگم کاش یکی توی دستم بود...ولی من ک میدونم ستاره ها به اندازه خورشید و ماه و زمین بزرگ اند/به خودم میگم اونیکه آفریده خودش چقدر بزرگ..توی ذهن کوچیک من ...وای خدایا تو چقدر بزرگیدریا را ک نگاه میکنم میگم رنگش آبی اما میگن دریا خودش ک رنگ نداره رنگ آسمون افتاده توی زلال دریا واسه همین میگن دریا نماد رنگ آبیابرهای توی آسمون نگاه میکنم میبینم دنبال هم میرن انگار دارن واسه یه هدف حرکت میکنن بعد میبینم وسط راه آسمون دوتا ابر به مهربونی همو آغوش میگیرن حالا نگاه کن روی دستات روی چشمات روی زمین گریه میکنن چون همو دیدن محبتشون میشه بارونوقتی خوب آروم شدم با طنین بارون میبینم وای آسمون یه نقاش من نمیدونستم...هفت رنگ جعبه اش در آورده داره هلال بین زمین و آسمونو جدا میکنه ک بگه اهل زمین آسمون راهش باز باز...چرا دلهاتونو به صاحب اصلیش نمیدین...چرا توی تقویم دل و روحتون روز خدا ندارید ک قلب و یه لبخند برای خود خودش هدیه کنید به بزرگی و کریمی وم هربونی و والا بودنش!!!!!!
۱۲ تیر ۹۲ ، ۰۷:۵۵
محمدمهدی ظهیری فرح
وقتی به ستاره ها نگاه میکنم میگم انگار مشتم به اندازه ی ستارست/میگم کاش یکی توی دستم بود...ولی من ک میدونم ستاره ها به اندازه خورشید و ماه و زمین بزرگ اند/به خودم میگم اونیکه آفریده خودش چقدر بزرگ..توی ذهن کوچیک من ...وای خدایا تو چقدر بزرگیدریا را ک نگاه میکنم میگم رنگش آبی اما میگن دریا خودش ک رنگ نداره رنگ آسمون افتاده توی زلال دریا واسه همین میگن دریا نماد رنگ آبیابرهای توی آسمون نگاه میکنم میبینم دنبال هم میرن انگار دارن واسه یه هدف حرکت میکنن بعد میبینم وسط راه آسمون دوتا ابر به مهربونی همو آغوش میگیرن حالا نگاه کن روی دستات روی چشمات روی زمین گریه میکنن چون همو دیدن محبتشون میشه بارونوقتی خوب آروم شدم با طنین بارون میبینم وای آسمون یه نقاش من نمیدونستم...هفت رنگ جعبه اش در آورده داره هلال بین زمین و آسمونو جدا میکنه ک بگه اهل زمین آسمون راهش باز باز...چرا دلهاتونو به صاحب اصلیش نمیدین...چرا توی تقویم دل و روحتون روز خدا ندارید ک قلب و یه لبخند برای خود خودش هدیه کنید به بزرگی و کریمی وم هربونی و والا بودنش!!!!!!
۱۲ تیر ۹۲ ، ۰۷:۵۴
محمدمهدی ظهیری فرح
خدای نفس ها و یادها و قلب منتو را سپاس بخاطر تمام عظمتی ک در من قرار داده ایبه خود ک مینگرم سراسر تویی/با تمام زیبایی نور توخدای زیبایی و وجودجز یاد تو و ذکر تو چ بگویم ک قاصرم از بیان تمام زیبایی ها و نورهاخدای من...نور منچ الماس نشان تراشیده ای قلب آدمی رانگین یاد توست ک میدرخشد بر اینالماس خاکیجواهر فروشی کالبد جسمانی و روحانی من خوش سازنده ای دارد...خوش تراشنده ای...سلطان من....خدای منتراشه های محبت و بخشش بی کران تو مرا به آسمان سراسر نور تو رهنمون میکندالماس وجود من به قاصدک فضل تو تکیه داده ک به زلال کبریایی تو رسیدهمحبوب تمام نفس های من...تاج بندگی من
۱۱ تیر ۹۲ ، ۰۸:۴۲
محمدمهدی ظهیری فرح
خدای خوب منپرنده را پر پرواز دادی/انسان را شوق پروازشوقی ک هیچگاه تمامی نداردخدای تمامی منسالهاست بال گشوده ام/بارها افتاده ام و برخواسته امچ بسیار افتادنم و چ اندک پروازم بوده/زیرا که هنوز سقف شیشه ای گناه مرا حتی به لذت پرواز در ابی بیکرانت نرسانیدهبه هر سو مینگرم تویی /تمام خلقت تو در نگاه من است...اما....من چ کرده ام...جز ناسپاسیخدای زیباییهای منشوق پرواز زیاد است و رحمت تو بیکران و کوچکی من فراوانبالهایم نه از پر است و نه از سیم و زر بالهای من رنگ خاک و بوی خاکی تحسین خدایی تو را دارندبالهای من نسیم تحسین تو را داردبالهایی ک اوج لمس نورانیت و هم نفسی تو را لایق است و...اما چ سود ک خطاکارم و نمیدانم چ بزرگی به من عطا کرده ایافسوس ک مثل منی داری...مغروز...پر از گناه...و کوچک بینخدای خوبی ها...تو تمامی منی...دوستت دارم...تاج بندگی من
۱۱ تیر ۹۲ ، ۰۶:۲۸
محمدمهدی ظهیری فرح
طنین وجود من...خدای منشهرزاد قصه گوی من :طه. یس. عسق .روح منچ زیبا کلامی به من هدیه داده ای...کتیبه ای سرشار از عظمت و زیباییتو قصه روح مرا به من هدیه داده ای بنام معجزهو من میخوانم و میخوانم و میگریم و میگریم...شهرزاد قصه های زیبا...خدای منربنا آتنای من...دستهای من بدون اختیار با کلام تو به اسمان میرود و چشمهای من تغذیه اشک میشوند و جان من به آرامش میرسد فقط با تو :تمام ناتمام من...تمام میشودهر چه مینویسم بغض مرا رها نمیکند از بس بزرگ و بی همتاییچ روح بزرگی به آدمی عطا فرموده ای ک هیچگاه سیراب نمیشود هر چ میگوید تشنه تر و حریص تر میشوداز بس شکوه نام و یاد تو زیبا و عمیق و بی کران استوای بر من ک نمیدانم حق بندگی تو را چگونه ادا کنم ک هر چ میکنم ادا نمیشودباران اشک من نشان این کوچکی در برابر توستخود میدانی طاقت و صبر من برای بزرگی تو به عمق چاه رسیده اما روحی ک از تو در من است مرا سرپانگاه میدارد چون من تویی دارم سراسر نوریوسف دل من چاهی دارد با نورانیت و کریمی تو و یعقوبی بنام صبوری توتاج بندگی من...می پرستمت
۱۱ تیر ۹۲ ، ۰۶:۲۸
محمدمهدی ظهیری فرح
دو شب است شبکهی سوم سیما خبرساز میشود. حتما میدانید و یا زبانم لال
دیدهاید و شنیدهاید که در بازی فوتبال ایتالیا - اسپانیا و بازی والیبال
ایران - ایتالیا، شبکهی سه، روال همیشگی را در حذف از برخی از صحنهها بر
هم زد و چیزی را حذف نکرد! کاربران شبکههای اجتماعی و اینترنتبازان و اهل
ورزش این حذف نکردن تصاویر بانوان را به پاقدم آقای روحانی منتسب کردهاند
و اینطور دریافتهاند که شاید روال صداوسیما در پخش این تصاویر عوض شده
است. خب حق هم دارند، در هیچ تاریخی نبوده است که با این نوع تصاویر
اینقدر با تساهل و تسامح برخورد شود، به طوری که صحنهی آهستهی یک تصویر
هم پخش بشود.
۰۸ تیر ۹۲ ، ۲۰:۱۹
محمدمهدی ظهیری فرح
سفارشهای یک پشت کنکوریروی قبرم بنویسید فلانی بوده است او که با تست و سوالات چه قاطی بوده است
صبح تا وقت شبانگاه عروض و حافظ هر شبی تا به سحر وقت مبادی بوده است
بعد ِآن خواب و خوراکی که نباشد بسیار چون که در هر قدمییاد نظامیبوده است
بر دلش مانده در این ماه کم از یک ساعت او ببیند سریالی که چه عالی بوده است
آزمون، تست و سوالات، کتاب و جزو کیست داند که بر او عمر، چه حالی بوده است؟
۰۲ تیر ۹۲ ، ۱۷:۲۶
محمدمهدی ظهیری فرح